مهدیا خانم مهدیا خانم ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

دختر نازم / مهدیا جان /

اولین شب یلدای مهدیا جان

تمام خاله ها آمدن خونه مامان جونی ( حاج خانم و حاج آقا ) روز قبل هم برای الهه خاله که نامزد هست یلدایی آورده بودند اینم عکس شما ( مهدیا جان ) که البته زود خوابیدی       و عکس مهدیا به همراه نه نه سرما و بابا سرما ( دخترخاله هلیا و پسرخاله محمد مبین )   البته دستبند شما هم که گم شده بود خونه مادر جون پیدا شد عمو مصطفی پیداش کرد     ...
1 دی 1393

عکس مهدیا جان 3

اول چند تا از ژست های مهدیا جانم   ا مهدیا و ماشینش   پشت و روی مهدیا بازم من ( مهدیا جان ) مهدیا جان در حال تمرین برای نشستن من و اسباب بازی هام مهدیا و خرس بچگی های ناهید خاله مهدیا و بازی با دست هایش مهدیا و شروع گریه هایش مهدیا و خنده هایش مهدیا و باباجونی ( حاج آقا ) مهدیا و فاطمه دختر عمه اش مهدیا و آرمین پسر خالش مهدیا و محمد مبین پسرخالش مهدیا و بابا محمد روز تولد الهه خاله      ...
25 آذر 1393

واکسن 4 ماهگی

دختر گلم امروز صبح با خاله اعظم رفتیم درمانگاه واکسن 4 ماهگی شما رو زدیم شما رو قد و وزن هم کردند و گفتند که خدارو شکر همه چی عالی هست شما هم شجاعانه خیلی کم گریه کردی ولی حدود ساعت 19 خیلی بی قراری کردی و بلاخره خوابیدی خدا رو شکر که تب هم نداری    
24 آذر 1393

عکس مهدیا جان 2

اینم چند تا از ژست های من وقت هایی که با خوردن مست خواب می شم وقتی خیلی خوابم میاد  چشم هام رو می مالم اینجا هم خوابیدم  دارم فکر می کنم دارم بازی می کنم محمدمبین من رو خیلی دوست داره من هم همین طور   دیگه خودم شیشم رو می گیرم اینم پتویی که اعظم خاله بهم داده و سالها پیش مادر جون ( مامان بابا محمد ) براش بافته اینم عکس های من و عروسکم که خیلی دوسش دارم و با آهنگش آروم می شم       ...
1 آذر 1393

مراسم مجمع بزرگداشت حضرت علی اصغر (ع)

دیروز برای شرکت در مراسم مجمع بزرگداشت حضرت علی اصغر (ع) به همراه عمه و فاطمه ، زن عمو و محمد کسری و محمد صدرا و مادر جون رفتیم مسجد قمر بنی هاشم نزدیک خونه مادر جون اینم عکسهای مربوط به مراسم     مهدیا جان شما بیشتر خواب بودی چون صبح زود بیدار شده بودی ...
10 آبان 1393