مهدیا خانم مهدیا خانم ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

دختر نازم / مهدیا جان /

محتاج دعا

  مهدیا جان امروز یکم حال نداری  فکر کنم دل درد یا دل پیچه داری از ظهر بهاینطرف درست نخوابیدی  برات دعا خوندم که زودتر خوب بشی  خدا یا دخترم رو به تو میسپارم 
24 شهريور 1393

خاطرات 1

مهدیا جان  ماه پیش این موقع تو داخل تخت خودت تو بیمارستان بودی کنار من و مامان جونی ( حاج خانم ) و من اون شب هر کاری کردم تا صبح خوابم نبرد یعنی در واقع تا فردا شبش بیدار بودم  مامان جان حدود ساعت 2 بود که گریه کردی و مامان جونی تو رو گذاشت رو تخت من و کنارم و تو آروم گرفتی چند ساعتی پیش من بودی تا اینکه خانم پرستار اومد به من سر بزنه و گفت باید بچه داخل تخت خودش باشه اون موقع خواب بودی و مامان جونی شما رو گذاشت داخل تخت نوزادان بیمارستان  شب سختی بود چون هم درد داشتم و هم کمپرس یخ روی شکم داشتم و هر از چند گاهی خانم پرستار می آمد و شکم من رو فشار میداد و دلم میخواست فریاد بزنم  ولی چون تخت کناریم خ...
23 شهريور 1393

یک ماهگی دختر گلم

  امروز مهدیا عزیزم یک ماهه شدی مامان  با خاله اعظم رفتیم آتلیه چند تا عکس ازت گرفتیم  شما خیلی خسته شدی الان هم خوابیدی  حسابی خانم عکاس رو خسته کردی با شیطونی هات دکور چیده شده رو خراب میکردی  چند تا از بهترین ها رو انتخاب کردیم که چاپ بشه  انشا الله خوب در بیاد  مامانی زود بزرگ تر شو که مامان منتظر بزرگ شدنت هست  فدات بشم الهی   
22 شهريور 1393