مهدیا خانم مهدیا خانم ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

دختر نازم / مهدیا جان /

واکسن 4 ماهگی

دختر گلم امروز صبح با خاله اعظم رفتیم درمانگاه واکسن 4 ماهگی شما رو زدیم شما رو قد و وزن هم کردند و گفتند که خدارو شکر همه چی عالی هست شما هم شجاعانه خیلی کم گریه کردی ولی حدود ساعت 19 خیلی بی قراری کردی و بلاخره خوابیدی خدا رو شکر که تب هم نداری    
24 آذر 1393

عکس مهدیا جان 2

اینم چند تا از ژست های من وقت هایی که با خوردن مست خواب می شم وقتی خیلی خوابم میاد  چشم هام رو می مالم اینجا هم خوابیدم  دارم فکر می کنم دارم بازی می کنم محمدمبین من رو خیلی دوست داره من هم همین طور   دیگه خودم شیشم رو می گیرم اینم پتویی که اعظم خاله بهم داده و سالها پیش مادر جون ( مامان بابا محمد ) براش بافته اینم عکس های من و عروسکم که خیلی دوسش دارم و با آهنگش آروم می شم       ...
1 آذر 1393

مراسم مجمع بزرگداشت حضرت علی اصغر (ع)

دیروز برای شرکت در مراسم مجمع بزرگداشت حضرت علی اصغر (ع) به همراه عمه و فاطمه ، زن عمو و محمد کسری و محمد صدرا و مادر جون رفتیم مسجد قمر بنی هاشم نزدیک خونه مادر جون اینم عکسهای مربوط به مراسم     مهدیا جان شما بیشتر خواب بودی چون صبح زود بیدار شده بودی ...
10 آبان 1393

تصاویر روز دختر

  مهدیا جان روز دختر شما 16 روزه بودی شب قبل برای اولین بار رفته بودی خونه بابا جون ( پدر بابا محمد )   تو روز دختر مامان جون برای شما و فاطمه جشن گرفت و رفت کیک خرید   عمو ابوالفضل ( شوهر عمه ) برای شما ها دو تا سنجاق سر خرید بابا محمد هم نفری یو دونه عروسک باربری مامان جون هم به هر کدومتون 10 هزار تومان پول داد       ...
5 مهر 1393